شامگاه 18 خردادماه زمانی که ماجرای حمله مرگبار 2 جوان مست به یکی از ماموران کلانتری باغستان کرج به نام «ستواندوم ستار فرید» گزارش شد، به دستور ویژه سردار زارعی - فرمانده پلیس استان تهران- رسیدگی به موضوع در دستور کار تیمی از زبده ترین کارآگاهان جنایی کرج قرار گرفت.
در نخستین بازجوییها یکی از شاهدان در توضیح ماجرا به ماموران گفت: دقایقی قبل از جنایت، 2 جوان که به نظر میرسید مست بودند و لهجه خاصی داشتند، با افسر پلیس درگیر شدند و یکی از آنها افسر پلیس را از پشت سر با ضربه چاقو هدف قرار داد و پس از آن 2 مرد جوان فرار کردند.
بازگشت قاتل به صحنه جنایت
در حالی که کارآگاهان پلیس هیچ سرنخی به جز لهجه عامل جنایت نداشتند، در بررسی های بعدی مشخص شد ساعاتی پس از جنایت سرنشینان یک پراید به محل جنایت رفته و به پرس و جو درباره ماجرای قتل پرداختهاند.
فردی که این اطلاعات را در اختیار پلیس قرار داد ، توانسته بود 2 رقم از شماره پلاک ضاربان را به خاطر بسپارد.
ماموران که 2 شماره از پلاک خودروی پراید - بدون داشتن ترتیب آنها - و لهجه مهاجمان تنها سرنخهای قابل توجه آنها برای شناسایی عامل جنایت به شمار می رفت، به شناسایی تمامی خودروهای پرایدی پرداختند که این 2 شماره در پلاک آنها به چشم میخورد.
با گذشت چند روز از تحقیقات پلیسی، در حالیکه کارآگاهان صدها خودروی پراید را شناسایی و مورد بررسی قرار داده بودند، سرانجام به مالک یکی از این خودروها مظنون شدند.
آنها وقتی دریافتند که این مرد روز جنایت میهمانی از یکی از شهرهای غربی کشور به نام نیما داشته که احتمالا جنایت توسط وی صورت گرفته است در 4 تیم جداگانه دستگیری وی را در دستور کار قرار دادند.
دستگیری غافلگیرانه در نیمه شب
کارآگاهان جنایی در ردیابیهای خود با شناسایی خانه نیما در کرمانشاه دریافتند که وی پس از جنایت تنها 2 شب در کرمانشاه بوده و سپس به اراک گریخته و پس از چند روز مخفی شدن در یک باغ گردو خانهای را اجاره کرده و مخفیانه در آنجا زندگی می کند.
خانه تحت نظر قرار گرفت و سرانجام هنگامی که ساعت یک بامداد 6 تیرماه نیما قدم به خانه گذاشت، ناباورانه خود را در محاصره پلیس دید.
جنایت در سایه مشروبات الکلی
با انتقال مرد جوان به اداره آگاهی کرج، وی در بازجوییها با اعتراف به قتل مامور پلیس گفت: روز حادثه من و پسرخالهام احسان، میهمان یکی از اقوام آنها بودیم، پس از خوردن مشروبات الکلی در خانه آنها برای تفریح از خانه خارج شدیم.
ساعاتی بعد در حالی که در باغستان کرج کنار جدول خیابانی نشسته بودیم، یک دستگاه خودروی سواری مقابل ما پارک کرد و از آنجا که من در حالت عادی نبودم از این کار راننده ناراحت شده و با او درگیر شدم. در همین لحظه بود که مامور کلانتری سر رسید و وقتی متوجه شد من و پسرخالهام مست هستیم، از ما خواست سوار خودرو پلیس شویم و همراه وی به کلانتری برویم.
من فرار کردم اما احسان با مامور جوان در حال درگیری بود که من هم برای حمایت از او به طرف مامور پلیس برگشتم و از پشت سر به وی حملهور شدم، میخواستم با چاقو پای او را هدف بگیرم که در همین هنگام بیسیم مامور پلیس روی زمین افتاد و او خم شد تا آن را بردارد که چاقو وارد سینهاش شد.
گفتگو با عامل جنایت
- کارآگاهان در یکی از پیچیدهترین عملیاتهای پلیسی با سرنخهایی جزیی تو را دستگیر کردند، باورت میشد اینطوری در محاصره قرار بگیری؟
آن شب وقتی که ساعت یک نیمه شب در محاصره قرار گرفتم بیشتر از آنکه وحشتزده شده باشم تعجب کرده بودم، پلیس هیچ سرنخی از من نداشت، نه کسی در آن منطقه مرا میشناخت و نه اینکه اثری از خودم بر جای گذاشته بودم.
- می دانستی که مقتول یک مامور پلیس بوده است؟
اولش که درگیر شدیم نمی دانستم ، اما زمانی که بیسیمش بر روی زمین افتاد متوجه شدم.
- پس چرا وارد درگیری شدی و او را کشتی؟
تنها به نجات پسرخالهام فکر می کردم.
- اما اینطوری که بدتر او هم در گرداب افتاد؟
............
یک عملیات پیچیده
سردار رضا زارعی- فرمانده انتظامی استان تهران- روز جمعه 8 تیر، با بیان اینکه ماموران پلیس آگاهی با کمترین سرنخها توانستند این پرونده را به نتیجه برسانند گفت: پس از دستگیری نیما، همدست وی نیز ظهر پنجشنبه در کرج دستگیر شد و به شرکت در نزاع منجر به قتل اعتراف کرد.
هم اکنون متهمان با قرار در بازداشت به سرمیبرند تا تحقیقات تکمیلی در این خصوص صورت گیرد.